با سلام
امروز كه وبلاگ ايجاد شده ، بچه من 2 ماه و 3 روزه هست.
امروز بعد دو روز واكسن زدن بچم از صبح خيلي گريه كرد طوري كه من رواني شدم. البته يه چند تا چرت 5 دقيقه اي داشت. متاسفانه نه مادر و نه مادر شوهر زياد به خودشون زحمت نمي دن و كمك زيادي نمي كنن. كسايي كه دستاشونو زورشون مياد بشورن و به دست و صورت بچه دست مي زنن حرصم مي دن . خودشون بايد شعور داشته باشن هي كه نميشه تذكر داد.
تنهايي خسته كننده و سخته. وقت نمي كنم غذا بخورم.
عصري با يك تق حالش بهتر شد و شب هم باباش اومد خونه خوابيد . شانس باباش خوبه . شب كه تو بغلم بود براي شير داشتم ابميوه مي خوردم با يه لبخند و دقت شيريني نگام كرد. يه لبخندش تمام خستگي رو مي بره.
اوضاع پوستش خوب نيست . خيلي خشك و پوسته شده و مرتب كرم و انواع روغن مي زنم. نمي دونم پيش دكتر پوست ببرم يا نه. كرم هم گرونه البته.
امروز دو بار استامينوفن دادم و با روغن زيتون بدنش رو چرب كردم.
سعي مي كنم بر خستگي ام غلبه كنم كه اين دوران خاطره خوشي برام بشه.
بچم امروز بازي دوست داشت. خ كه مي گي اروم مي شه.
براي خودم دوست دارم برنامه ورزش يوگا و مطالعه داشته باشم . اما فعلا كه ممكن نشده. شايد فردا